اشتراک اهداف؛ مهمترین رکن وحدت حوزه و دانشگاه
اشتراک اهداف؛ مهمترین رکن وحدت حوزه و دانشگاه به گزارش پایگاه اطلاع رسانی نهاد نمایندگی دانشگاه علوم پزشکی شهید […]

اشتراک اهداف؛ مهمترین رکن وحدت حوزه و دانشگاه
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی نهاد نمایندگی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی دکتر فیضالله اکبری استاد دانشگاه، مدیر گروه علوم و قرآن و حدیث، دبیر هماندیشی استادان و نخبگان دانشگاهی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری (دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج) است. آنچه ذیلا تقدیم حضورتان میشود ماحصل گفتگو با ایشان پیرامون وحدت حوزه و دانشگاه میباشد؛
* شما چه تعریفی از وحدت حوزه و دانشگاه دارید؟ چرا وحدت؟
یکی از مهمترین مباحث که در متون دینی ما سراسر به آن اشاره شده و در آیات شریفه قرآن تاکید فراوان شده مسئله اتحاد و انسجام امت اسلامی است “واعتصموابحبل الله جمیعا ولاتفرقوا” که در این آیه، هم به اتحاد و انسجام امت اسلامی اشاره شده و هم از تفرقه و جدایی پرهیز داده شده است. بحث وحدت و اتحاد و انسجام ویکپارچگی در بطن و متن متون دینی، قرآنی و وحیانی ما وجود دارد. شهید مفتح به عنوان یکی از برجستگان و به تعبیری پیروان نهضت امام (ره) همت و توان خود را در این کار گذاشتند. قطعا و یقینا میان حوزه و دانشگاه نقاط مشترک و برجستهای که اینها را به هم نزدیک کند و تفکرات و مبانی و اندیشه آنها را به هم نزدیک کند بسیار فراوان وجود دارد. از آنجایی که میان وحدت و حوزه اهداف و استراتژی و سیاستهای راهبردی فراوانی مشاهده میشود .قطعا این مهم، از این دو عنصر برجسته مورد انتظار است. هم نظام دانشگاه در فرمایشات حضرت امام (ره) و معظم له و هم حوزههای علمیه در فرمایشات این دو بزرگوار به عنوان گروهها و اجزایی که در جامعه تاثیرگذار هستند مورد تاکید قرار گرفته است، از این رو به تعبیر حضرت امام (ره) دانشگاه یک کارخانه آدمسازی است، حوزههای علمیه متولی امور دینی و مذهبی و اعتقادی مردم هستند، هم دانشگاه هم حوزه از یک برجستگی و تاثیرگذاری و راهنمایی خاصی برخوردارند. هر دو از اهداف مشترکی برخوردارند. هم دانشگاه میخواهد انسان تربیت کند و هم حوزهها میخواهند این کار را انجام دهند. مقصود هر دو دستیابی به علوم و فنون و به خدمت گرفتن آنها برای پیشرفت انسانها و مسلمانان است. نفس وحدت میان این دو به لحاظ وحدت اهدافی است که هر دو دارند. حوزه و دانشگاه اهداف مشترکی دارند. ضرورت اتحاد و انسجام در هدف شناسی، مقصد و مبدا بیان این دو بیشتر خودش را نشان میدهد و مرحوم دکتر مفتح به عنوان یک شخصیت روحانی و از آنجایی که در اوایل انقلاب اسلامی در راس دانشکده الهیات، یک دانشگاه دینی قرار گرفته است خود یک تحقق و تجسم دینی است. هم تحصیلات حوزوی فراوان و برجستهای داشتند و هم تحصیلات دانشگاهی. این عنصر روحانی، از علوم و فنونی حوزوی و علوم و فنون دانشگاهی برخوردار بودند و هم از نقاط قوت و ضعف هر دو قشر در اویل انقلاب اسلامی که یک چالشهایی ما داشتیم، آگاهی داشتند، در راس این موقعیت علمی قرار میگیرند و به عنوان گام عملی و مثبت در تحقق آرمانها و اهداف این دو قشر فرهیخته و برجسته قرار میگیرند.
* میزان انطباق این تفکر با اندیشه و آرمان و اهداف امام راحل و رهبری معظم انقلاب را چگونه میبینید؟
در یک بررسی کلی در سراسر فرمایشات امام (ره) و مقام معظم رهبری، تحقیقی داشتم. در سراسر صحیفه نور حضرت امام (ره) که مجموعه نامهها، سخنان و بیانات و فرمایشات ایشان است، عنصری به برجستگی و اهمیت عنصر اتحاد و وحدت و یکپارچگی ندیدم، شاه بیت صحبت امام (ره) همین مسئله اتحاد و وحدت و پرهیز از تفرقه و دو دستگی است. قطعا خود امام (ره) با اتکا به عنایات الهی و با تکیه بر حمایتهای مردمی و همچنین با پشتوانه مسئله وحدت میان اقشار و صفوف مختلف مردم به انقلاب اسلامی همت گماشتند. این تفکر، هم شعار است و هم شعور. مسئله حوزه و دانشگاه، انطباق کامل و برجستهای با منویات امام (ره) و مقام معظم رهبری داشته و دارد. امام همواره به این مسئله پای میفشردند. خود امام (ره) بنیانگذار این تفکر و اندیشه بودند، امام تمام سعی و کوشش خود را مبنی بر به هم رساندن و نزدیکی هرچه بیشتر تفکر، مبانی فکری، مقاصد و اهداف این دو قشر نهاده بود. قطعا از سال ۵۷-۵۸ که انقلاب اسلامی شکل گرفته است از بهمن ۵۷، آذر ۵۸، تقریبا قریب به یک سال بعد مرحوم شهید مفتح به شهادت میرسند. از ۲۷ آذر ۵۸ این عنوان در تاریخ و تقویم جمهوری اسلامی درج میشود تا به امروز که قریب به ۲۹ سال از این مسئله میگذرد، نظام حوزه و نظام دانشگاه روز به روز گامهای عملی و نظری بیشتری را در این مسیر برداشتهاند. امروزه در فرمایشات مقام معظم رهبری مخصوصا در سفر اخیرشان به قم مشاهده میشود که تاکید دارند حوزه و دانشگاه باید با هم برای پیشرفت این کشور برنامهریزی کنند، هر دو باید برای مسئله آزاداندیشی در افق چشمانداز کشور حضور پیدا کنند. در طول سی سال انقلاب شکوهمند اسلامی، هم حوزه و هم دانشگاه به طور عملی وارد کار شدند. امروز تعداد قابل ملاحظهای از روحانیون در دانشگاههای ما هم به تدریس، تحصیل، امور اجرایی، امور نظارتی و کاربردی، در سمتهای نظارتی و فرهنگی و ارزشی مشغول به کار هستند. در عین حال حجم قابل ملاحظهای از نیروهای دانشگاهی در حوزههای علمیه مشغول فعالیت میباشند. هم افزایشی متقابل اینها در خدمت مردم و نظام اسلامی خواهد بود.
* نقاط ضعف و قوت نسل اول و دوم حوزه و دانشگاه را چگونه بررسی میکنید؟
نسل اول و دوم زحمت زیادی کشیدند و با دست خالی آثار زیادی را خلق کردند. وقتی صحبت از نسل اول انقلاب میکنیم از اواخر دهه ۵۰ بایستی شروع کنیم. در سال ۵۷ انقلاب شکوهمند اسلامی پیروز میشود. کم کم نهادهای مدنی، حقوقی و تشکیلاتی نظام جمهوری اسلامی در حال تدوین است، یک چنین وضعیتی را نسل اول متولی آن بودند، تدوین قانون اساسی، تصویب قانون اساسی، شکلگیری نظامهای مدنی مثل مجلس شورای اسلامی، مجلس خبرگان رهبری وانتخابهای متعدد، همه اینها به وسیله نسل اول انقلاب انجام شد. عنصر جنگ تحمیلی و هشت سال دفاع مقدس از نسل اول انقلاب بودند، کم کم در دهه ۶۰ نسل دوم وارد کار میشوند، اگر بخواهیم به نسل اول انقلاب نمره بدهیم با تاکید بر مسئله وحدت حوزه و دانشگاه، نمره بسیار بالایی را باید به آنها داد. از تمام پتانسیل و ظرفیتهای خود برای به هم رساندن تفکر دانشگاهی و تفکر حوزوی برای پیشرفت، تربیت نسل جوان و برای تربیت نسلی که در حال آمدن هستند بعضا نسل سوم، الحق و الانصاف بسیار خوب کار کردهاند. هم مباحثی که مبتنی بر سنت و هم مباحثی که مبتنی بر عناصر جدید بوده است، حوزههای نو کار کردهاند. در اوایل انقلاب مسئله انقلاب فرهنگی را داریم، برای مدتی دانشگاه تعطیل میشود. این یکی از کارهایی بوده است که برای پرهیز از شتابزدگی صورت گرفته است تا با یک آرامش و با یک برنامه و استراتژی دانشگاههای ما آغاز به کار کنند. قرار بوده است دانشگاه در جمهوری اسلامی با آنچه که در رژیم شاهنشاهی پهلوی سابق بوده است متفاوت باشد. اینجا برجستگان وارد میشوند، شهید مطهری، شهید مفتح، شهید بهشتی، شهید باهنر، اینها از نسل اول انقلاب هستند که از حوزه وارد دانشگاه میشوند و امور تربیتی، تعلیمی و آموزش و پرورش را عهدهدار می شوند. حتی بعد از شهادت استاد مطهری، حضرت امام، مقام معظم رهبری را که در آن زمان ریاست جمهوری را به عهده نداشتند به عنوان نماینده امام (ره) در دانشگاه معرفی میکنند. امام (ره) میفرمایند بعد از شهید مطهری کسی که باید وارد دانشگاه شود، مقام معظم رهبری است. این نسل اول انقلاب است که عملا به تعبیری وارد دانشگاه میشوند جهت اسلامی کردن دانشگاهها و تدوین متون درسی. آنها برای نسل دوم انقلاب زمینهها را آماده کردند، اگر حوزه آمد برای تدوین الگوی اسلامی دانشگاه، اتفاقا دانشگاهیان هم با آغوش باز قبول کردند، شخصیتهای برجسته دانشگاهی لبیک گفتند و دانشگاه را برجستگان و فرهیختگان دانشگاهی، هم در حوزه علوم انسانی آماده کردند. مجموعه نسل اول و دوم با تعلیمات و تربیتهای دانشگاهی زمینه را برای آشنایی نسل سوم آماده کردند البته گامهای عملی بسیار است، اگر به تاریخ دانشگاه در جمهوری اسلامی نگاه بکنیم روز به روز و سال به سال میزان حضور روحانیان در دانشگاه افزونتر شده است. بینش غلطی که نظام منحوس پهلوی ایجاد کرده بود که روحانی و طلبه مسجد برود و بقیه امور را به ما واگذار کند، این شعار غلط کنار میرود و دانشگاه آماده میشود، رکن دانشگاه تربیت است و این تربیت بر عهده نظام اسلامی است.
* نقش نسل سوم در وحدت حوزه و دانشگاه را چطور میبینید؟
نسل سوم از یک جهت به تعبیری سر سفرهای نشسته است که نسل اول و دوم گستردهاند. نسل سوم به ضرورت حضور منسجم و فعال روحانیت در عرصه دانشگاه پی برده است و به این معتقد است که نبود روحانیت در دانشگاه یک خلاء بزرگ است بسان اینکه این روحانی در دانشگاه در حوزههای علوم انسانی و علوم پایه جنبه پدری دارد، دانشگاه علاوه بر اینکه محل آموزش است محل پرورش هم هست.
* تاثیر وحدت حوزه و دانشگاه در جامعه را چگونه میبینید؟
با تاکید بر اینکه حوزویان اعم از مراجع، علما، طلاب و دانشگاهیان اعم از اساتید و دانشجویان، جزء فرهیختگان و برجستگان جامعه اسلامی هستند وقتی این دو قشر که نخبه، تاثیرگذار و علمی و در عین حال متدین هستند با هم متحد و منسجم و به نقاط قوت و به تعبیری در اهدافشان با هم منسجم باشند، این اتحاد و یکپارچگی و اهداف مشترک در سطح جامعه تاثیر مثبت خواهد داشت. مردم وقتی فرزندانشان را به دانشگاه میفرستند و عناصر روحانی را در دانشگاه می بینند که موثر است، حضور دارد و خط مشیهای فرهنگی، تربیتی و اسلامی دانشگاه را آنها ترسیم میکنند، خوشحال میشوند. به عنوان مثال در شورای دانشگاه، هیئت رئیسه دانشگاه روحانی حضور دارد. اگر در حوزه میبینند که نسل دانشگاهی رفت و آمد میکنند خرسند میشوند. بویژه که امروز میبینید چقدر از دانشگاههای ما در حوزه تحصیل میکنند، دانشجوی کارشناسی ارشد دارد برای ادامه تحصیل روح تشنه خود را درحوزه سیراب میکند، سالهای زیادی است که ما مرکز شهید بهشتی در دانشگاهها داریم یعنی دانشجویان از هر رشتهای که باشند معمولا در دو روز آخر هفته در مراکز حوزوی مشغول به تحصیل هستند و در کنار تحصیل دانشگاهی، تحصیل حوزوی دارند. اگر این دو قشر با هم متحد باشند که هدف آنها انسانسازی است و به تعبیر حضرت امام (ره) کارخانه انسانسازی است با هم متحد و منسجم باشند بر اقشار مختلف مردم تاثیرگذار است و تا به حال هم موثر بوده است. ما در متون دینی داریم اگر خواص جامعه بر یک امری با هم متحد هستند در لایههای زیرین و در سطوح مختلف مردم تاثیر خواهد گذاشت، اگر جایی نقص باشد، جایی تفرقه ببینند، خود مردم به آن پی میبرند، به طور کلی هم در دوره دفاع مقدس و هم در دورههای بعد از آن که معروف به دوره سازندگی است این وحدت را دیدیم، هر دو دغدغههای مشترکی داشتند. خود مردم از اینها تاثیر پذیرفتند، قطعا تا به امروز مردم شیرینی این وحدت را چشیدهاند. هرجایی که این خلاء به وجود آمد مردم ضرر کردند. هم با درایت حضرت امام (ره) و هم مقام معظم رهبری امروز ما شاهد گسترش و همافزایی اتحاد حوزه و دانشگاه هستیم و آثار آن در میان خود مردم نمایان است.
* برای ارتباط و تعامل فراگیر با توده مردم چه اقداماتی صورت گرفته است؟
در این بخش حوزویان از یک جهت از دانشگاهیان بنا به رسالتشان جلوتر بودهاند، حوزه یعنی علما، مراجع، طلاب و روحانیون معظم به لحاظ اینکه ارتباط آنها با توده مردم بنا به رسالتشان بیشتر است، روحانیون هم به رتق و فتق امور مردم در مساجد میپردازند. هم اقامه نماز جمعه و جماعات دارند، دفتر ائمه جمعه و جماعات در مساجد و ارتباط آنها و جنبههای مناسبتی که دارند، حضور روحانی در میان مردم بسیار عمیق، منسجم و به تعبیری بسیار شدید است، یعنی ارتباط و اتصال متقابل مردم با روحانی و روحانی با مردم بسیار فراوان است. به طور کلی حتی در دور دستترین نقاط کشور حضور روحانی را شاهدیم. عمق این ارتباط روحانی با توده مردم در ماههای رمضان، محرم و صفر است. اینها از نقاط برجستهای است که روحانی در میان مردم حضور دارد. دانشگاهیان و دانشجویان در مرتبه بعد قرار دارند. به برکت نظام جمهوری اسلامی دانشجویان ما یک حجم قابل ملاحظهای از جمعیت دانشگاهی کشور را تشکیل میدهند. به طور متوسط در هر خانوادهای یک دانشجو داریم. در نظام آموزش عالی کشور، خود دانشجویان به تعبیر مقام معظم رهبری از فرهیختگان هستند و از متخصصین و نخبگان جامعه محسوب میشوند. با توده مردم، حداقل با خانوادههایشان ارتباط دارند، امروز هم، همچنان این تفکر و اعتمادسازی متقابل هست، یعنی مردم به روحانی اعتماد دارند، مردم به دانشگاهیان اعتماد دارند و هدف آنها را تا حد قابل توجهی حجت میدانند، در مسائل مختلف مانند انتخابات، در موضعگیریهای سیاسی و در موضعگیریهای فرهنگی همواره نظر روحانی و دانشگاهی برای توده مردم حجت است. بنابراین نسل دانشگاهی در مرتبه دوم است به لحاظ موقعیتی که دارند،، روحانیون به لحاظ رسالت و اهدافی که دارند در حجم وسیعتری با توده مردم ارتباط دارند.
* با توجه به بیانات مقام معظم رهبری که فرمودند وحدت حوزه و دانشگاه یعنی حرکت پا به پای علم و دین، آیا این حرکت پا به پا بوده و کمرنگ نشده است؟
قطعا در برهههایی ممکن است ما ضعفهایی داشته باشیم، نظام جمهوری اسلامی یک درخت تنومند سی سالهای است که به لحاظ پیشینهای که بر آن گذشته از ابتدای پیروزی، فراز و فرود زیادی داشتهایم. دشمنان یک روز ما را به حال خود وانگذاشتهاند، برای ما مشکلات زیادی ایجاد کردهاند، ترور شخصیتهای برجسته و یاران صدیق و نزدیک امام (ره) مصیبت بزرگی است که بر پیکر نظام مقدس جمهوری اسلامی وارد آمده است. اول باید ببینیم که چه چیزی برما گذشته است. از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تا به امروز دشمنان برای ما دامها و توطئههای زیادی چیدهاند که بخشی از آن ترور شخصیتها بود و جنگ تحمیلی که هشت سال، آن هم در ابتدایترین مراحل شکلگیری نظام جمهوری اسلامی که نهادهای مدنی و حقوقی در حال شکلگیری بوده است بر ما تحمیل شد. عزیزترین جوانان و فرزندان این ملت به خاک و خون کشیده شدند. این انرژی زیادی را از ما گرفت. البته این انرژیهای زیادی که از ما گرفته شده است به تعبیر شعر عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد، این نقطه قوت را در ما تقویت کرد؛ یعنی همپایی و همنوایی علم و دین که در فرمایش مقام معظم رهبری در حال تکمیل است و دوره تثبیت را میگذراند. در این سی سال بویژه بعد از اینکه ما دوره دفاع مقدس را پشت سر گذاشتیم این همپایی علم و دین دوره تثبیت آن در حال انجام است. مقام معظم رهبری همواره دغدغه اسلامی کردن دانشگاه را داشتهاند این نشان میدهد در برخی از ابعاد در دانشگاه ضعفهای جدی داریم. امام راحل (ره) قبل از این به مسئله اسلامی کردن دانشگاه تاکید کردند این نشان میدهد در برخی از بحثها از ابتدای کار در برهههایی دچار نوساناتی شدهایم، اعم از متون آموزشی، متون درسی. اینکه ما بحث اسلامی کردن دانشگاه را مطرح میکنیم نشان میدهد در صدد آن هستیم که این ضعفها را در برخی از شاخههای علوم انسانی بویژه جامعهشناسی برطرف کنیم. در متون درسی رگههایی از تفکرات که باید حاکم بشود حاکم نشده است. در بحث بازنگری در متون درسی و بازنگری در علوم انسانی که مقام معظم رهبری فرمودند علوم انسانی باید بر مبنای قرآن و کلام عترت تدوین شود، همپایی شکل گرفته و در مراحل تکمیلی آن قدمهایی برداشته شده و به نظر میرسد این دو سه سال اخیر که رهبری معظم تاکید بربرگزاری کرسیهای آزاداندیشی کردند و ایشان جنبش نرمافزاری را مطرح کردند، احساس من این است که ۶، ۷ سال اخیر قدمهای خوبی برداشته شده است بویژه که امروز استراتژی کلان نظام جمهوری اسلامی محصول تلاش نخبگان حوزوی و دانشگاهی است. این نشان میدهد که به طور عملی وحدت بین حوزه و دانشگاه و همپایی علم و دین به طور کامل در حال نتیجه بخشی است.
* چه راههایی را در مقابله با تهدید دشمن برای ایجاد اختلاف بین حوزه و دانشگاه پیشنهاد میکنید؟
حضرت امام (ره) آسیب شناسی کردند برای هر دو گروه هم قشرروحانی و دانشجو که در معرض آسیب هستند و دشمن هر دو دسته را مورد هدف قرار داده است. امام جمله ای دارند که فرمودند: اگراین آسیبها برطرف شود قطعا دشمن هم در میان ما نفوذ نخواهد کرد. اگر اختلاف بین ما که من شک ندارم بر سردنیا است نه برای خدا. اگر این اختلافات موجب اختلاف بین مردم شود موجب این میشود که جمهوری اسلامی شکست خورده و تا قرنها نتواند سر خودرا بلند کند. از این فرمایش امام (ره) نتیجه میگیریم که نباید به خودمان مغرور شویم و حسن ظن به خودمان داشته باشیم، که این منم که چه هستم و دیگران نیستند. باید به دیگران حس ظن داشته باشیم و اعمالشان را حمل بر صحت بکنیم. امام چند آسیب را مطرح کردند و اختلاف را منشا شکستها میدانند، امام میفرماید: اگر بین مسئولین اختلاف بیفتد این شکاف به لایههای مردم سرایت خواهد کرد. امام (ره) اختلاف را منشا آسیب میدانند میفرمایند عمده اختلاف بر سردنیا است، چون اگر بر سر دین باشد این اختلاف قابل حل شدن است. به عقیده امام یکی از آسیبهای جدی این است که ما اختلاف داشته باشیم و این اختلاف، اختلاف بر سرجزئیات، اختلاف سلیقهها خدای ناکرده ممکن است ما را بر سر اصول و کلیات بکشاند. اختلاف در سلیقه گاهی طبیعی است ولی اگر از این مسئله طبیعی فراتر برود آسیب جدی مطرح خواهد شد. امام مسئله مغرور شدن را یک تهدید میداند. اگر حوزه بخواهد افقها و چشم انداز جلوتر را ببیند. اگر دانشگاه بخواهد به وضع موجود راضی شود وافق آینده را نبیند یک تهدید جدی است. نکته دیگر این است که ما نباید اهداف اصلی را فراموش کنیم، اهدافی را که برایشان قیام کردیم مثل اقامه عدل و قسط و حکومت جمهوری اسلامی. اگر بر این اساس ما پیش برویم ودر عین حال حوزه ودانشگاه به همدیگر به چشم یک متکامل و دارای استراتژی مشترک و هدف مشترک بنگرند در این صورت ما میتوانیم در مقابل حمله دشمن یک سد قوی بسازیم و این آسیبها به حداقل میرسد. اگردر مقابل انتقادات روی خوش نشان دهند و بپذیرند اگر ضعفهایی داریم باید داخلی حل کنیم. این نکته بسیارمهم است.