گزارش سیزدهمین محفل انس با قرآن و اهلبیت(ع) “دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
“گزارش سیزدهمین محفل انس با قرآن و اهلبیت(ع) دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی” “علل و جنبه هایعلمی نزول قرآن” […]

“گزارش سیزدهمین محفل انس با قرآن و اهلبیت(ع)
دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی”
“علل و جنبه هایعلمی نزول قرآن”
اردیبهشت ۱۳۹۸ رمضان ۱۴۴۰ ه.ق
قسمت اول سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین محمد محمدیان عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی
سیزدهمین “محفل انس با قرآن و اهلبیت(ع)” دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی با سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین محمد محمدیان عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و دکتر شاهمحمدی عضو هیئتعلمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی با موضوع علل نزول قرآن و جنبه های علمی آن در جمع دانشگاهیان دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری “دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی”،
این برنامه با هم خوانی “قرآن کریم” و تلاوت قاریان آغاز شد و در ادامه حجت الاسلام والمسلمین محمد
محمدیان عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با سخنرانی در خصوص علل نزول قرآن و رسالت قرآن
گفت: تنها ماهی که نامش در قرآن آمده است همین ماه رمضان است، هیچ ماه دیگری در قرآن از آن نامبرده نشده است و وقتی قرآن درباره ماه رمضان صحبت می کنه میگوید: شرافت این ماه به دلیل نزول قرآن هست اهمیت این ماه برای این است که قرآن در این ماه نازلشده است شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن یعنی ماه ماهی است که اهمیت آن به دلیل نزول قرآن است اگر گفتهشده است که در این ماه روزه واجب است قید هم به آن خورده که این روزه که در ماه مبارک رمضان واجب شده به خاطر لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ است.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی حکمت روزه را در یک جمله خلاصهشده دانست و با اشاره به آیه: لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ گفت: حکمت روزه برای تقوا است تقوا برای چیست تقوا برای این است که بتوانیم از قرآن بهره مند بشیم. اول سوره بقره ذَلِکَ الْکِتَابُ لَا رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ خود روزه هم مقدمه است که به تقوا برسیم تقوا هم برای این است که از هدایتهای قران بتوانیم بهره ببریم.
وی هدایت در قرآن را دارای مراتب و درجاتی دانست و گفت: قرآن هُدیً لِلنَّاسِ هم هست، لِلَّذِینَ آمَنُوا هُدًى وَشِفَاء هم هست، هُدًی لِلمُتَّقین هم هست که این نشان میدهد که هدایت مراتبی دارد درجاتی دارد اگر میخواهیم از درجات بالای هدایت قرآن بهرهمند شویم راه رسیدن به آن تقوا است اگر به تقوا رسیدیم راه ورود بر اعماق قرآن و مطالب نابترش بر ما باز میشود، پس ماه رمضان اصلش به خاطر نزول قرآن است.
حجت الاسلام والمسلمین محمد محمدیان در مورد نزول قرآن با طرح این نکته که ما چون در عالم مادی هستیم وقتی یکچیزی نازل میشود ارتباطش با آن قبلش قطع میشود گفت: وقتی میگویند باران نازل شد باران از ابر قطراتش آمد رسید به زمین دیگر ارتباطش با ابر قطعشده است ما تا میشنویم نزول احساس میکنیم تمام شد دیگر این آمد و ارتباطش با آنجا قطع شد و آمد روی زمین.نزول “قرآن“ نزول مادی نیست که این ارتباطش با ازآنجاییکه آمده قطعشده باشد این ارتباط هست استادی که در کلاس سطح مطالب را پایین میآورد تا دانشجو بفهمد این نزول است دیگر استادکارش این است یک حقیقتی را در این عالم میفهمد میخواهد دانشجویش هم بفهمد مقدمات میخواهد هی باید مقدمهچینی کند سطح مطلب را هی باید بیاورد پایین در سطحی که این دانشجو باشه یا در مدرسه دانشآموز بتواند این را بفهمد نزول قران به معنی فیزیکی که نیست بالا به معنای آسمان خدا که از همه به ما نزدیکتر است از ما به ما نزدیکتر این کلام خداست این مطلب خیلی سطحش بالاست این بنا است بیاید در سطحی که برای ما قابلفهم باشد اما ارتباطش که قطع نمیشود همانطور که استاد هر چه دارد بیان میکند به دانشجو آن مطلب که از استاد جدا نمیشود آن حقیقت در وجود این استاد هست و به دیگران هم منتقل میکند نازل هم میکند سطحش را میاورد پایین تا دانشجویش بفهمد، اما از او جدا نمیشود قرآن اگر نازلشده است به معنی این نیست که یکجایی بود دیگر ازآنجا قطع ارتباط شد.
وی در ادامه تصریح کرد: قرآن کلام خداست تجلی خدا است ارتباطش باخدا محفوظ است برای همین است که همیشه زنده است قرآن کهنه نمیشود قرآن هرلحظه که میخوانیم به ما تذکر میدهد که زیارت امام معصوم که میروید توجه داشته باشید که امام زنده است در زیارتنامه هم میخوانیم اَشهَدُ اَنَّکَ تَشهَدُ مَقَامِی تَسمَعُ کَلامِی تَرُدُّ سَلامِی در اذن دخول معمولاً این را می خوانیم وقتیکه میرویم خدمت امام رضا علیهالسلام یا در عتبات خدمت حضرت امیرالمؤمنین سیدالشهدا این را میخوانیم به ما هم تذکر میدهند شما به دیدار و زیارت امام مرده نیامدید امام زنده است قرآن هم زنده است قرآن کتابی نیست که مثل کتابهای دیگر نویسنده مینویسد و بعد از مدتی گاهی نویسنده را نظرشان عوض میشود آن چیز را که نوشته است دیگر قبول ندارند قبول هم نداشته باشند از دنیا میروند و ارتباطشان با دنیا قطع میشود قرآن یک کتاب زنده است که همینالان هم در حال نزول است در حال ورود به قلبهاست در سطحی که قلبها آمادگی داشته باشد.
مسئول سابق “نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری“ در دانشگاهها در خصوص رسالت “قرآن” و نقش آن در زندگی انسان ها گفت: قرآن آمده یک زندگی جدیدی و یک حیات جدیدی به بشریت تقدیم کند قرآن آمده حیات ببخشد به انسانها ،مگِ ما حیات نداریم مگِ ما زنده نیستیم چرا زنده هستیم اما حیات مراتب دارد ما بعضی موجودات را میگوییم بیجان است مثل سنگ و جمادات را میگوییم اینها بیروح است چون مقایسه میکنیم این عبارت رو میگیم، والا وقتی میگوییم است یا هست یک وجودی بهش داریم نسبت میدیم این سنگ هست پس یک وجود دارد. از نگاه آیات قرآن که همه جمادات هم شعور دارند یُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ آیات قرآن که صراحت دارد بر اینکه جمادات هم شعور دارند.
وی در ادامه با ذکر مثال هایی از تجربیات انسانی حیات جدیدتر و تجربیات دوران کودکی تمام حرف قرآن را در این دانست که حیات بالاتری هم وجود دارد و افزود: اگر به آن حیات بالاتر برسید همان حال را پیدا خواهید کرد که امروز نسبت به دوره کودکی دارید چه میگویید ؟ بچه بودیم دیگر دیگر بزرگ شدیم ما بزرگ شدیم همه حرف قرآن اگر بخواهیم در یک جمله بگیم میگوید مراتبی بالاتر هم هست بیایید بالاتر ببینید می شه بزرگتر شد(مَنْ عَمِلَ صلِحاً مِّن ذَکرٍ أَوْ أُنثی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَوهً طیبه میگوید یکمرتبه بالاتر از این زندگی متعارف هم هست هرکس عمل صالح انجام دهد زن و مرد هم فرقی ندارد در بحثهای تکاملی زن و مرد فرقی ندارد در عالم مادی ما تقسیمکار شده یکی شده مرد یکی شده زن در بحث کمالات ازنظر قران بین زن و مرد هیچ فرقی ندارد اسلام در حقیقت انسانیت ذکورت و ئنوثیت وجود ندارد.
حقیقت انسانی فطرت الله التی فطر الناس آنجا که مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ صالحی که همراه باایمان باشد چه اتفاقی میافتد میگوید مَنْ عَمِلَ صالِحاً . بهشون میدیم این را خود ما تا حدی تشخیص میدهیم احساس میکنیم باخدا مرتبط میشود دلش میشود خدایی عمل اش منضبط میشود، میشود عمل صالح احساس میکنیم زندگی متفاوت میشود، خیلی از خواستهها تغییر میکند، شادیها تغییر میکند غصهها تغییر میکند سبک زندگی عوض میشود حالا یک آیه دیگری در قرآن هست اون خطاب به همین مؤمنی که به حیات طیبه رسیدند یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا استَجیبوا لِلَّهِ وَلِلرَّسولِ إِذا دَعاکُم لِما یُحییکُم می گوید مؤمنین شما که به حیات طیبه رسیدهاید بیایید بالاتر بیایید سخن خدا را اجابت کنید رسول را اجابت کنید لما یحییکم شما رو دعوت میکنم به یک حیات بالاتر حیاتی بالاتر از این هم هست بیایید بالاتر لما یحییکم میخواهم شمارا زندهتر کنند به یک حیات بالاتر شمارا برسانند بیایید بالاتر لما یحییکم، این حیات بالاتر از آن حیات ایمان است متعارف است این حیات معرفتی است که در قرآن آمده که دست ما را بگیرد تا اول به آن حیات طیب و بعد به آن حیات برتر برساند این رسالت قرآن است رسیدن به یک حیات برتر این حیات برتر چیست؟ چه اتفاقی میخواهد بیفتد که حیات برتر شود حالا توصیف حیات برتر دقت کنید همانطور که شما برای بچههایتان سؤال میپرسند نسبت به آینده نسبت به زندگی چون احساس میکنید این بچه هنوز بالغ نشده ناچار میشوید با یک کلماتی با این بچه صحبت کنید که برای او قابلفهم باشد بچه از شما سؤال میکند چرا این شغل را انتخاب کردی چرا پزشک شدی چرا دندانپزشک شدی بابا چرا خلبان نشدی بچه در عالم خلبانی است بابا چرا پلیس نشدی یه اسلحهای داشته باشی الآن با اسلحه تو بازی کنم از شما سؤال میکند بچه است دیگر خلبانی و اینها عالم بچگی است شما باید پاسخی بهش بدهید چطور باید بگویید استعداد یعنی چی باید بگویید که من در خودم استعداد کار علمی میدیدم که آمدم در این فاز این استعداد را چطور میخواهید به این بچه بگویید ناچارید بگویید من خیلی دوست داشتم پزشک بشوم بچهدوست داشتن را میفهمد پزشکی را نمیفهمد گاهی بچه میآید و پول میخواهد بعضی وقتها نیست دیگر آقایان وضعشان خوبِ معمولاً در این حد نیست ولی گاهی ممکنه نباشِ آخر ماه بچه میگوید نداشتی پس برای چی ازدواج کردی و بابای ما شدی؟
حالا هی بیا به این بگو که آخر آدم یکزمانی نیاز پیدا می کنه که ازدواج کنه حالا هی توضیح بده آخر باید بگوییم. بچه جان تنها بودم میترسیدم رفتم بالاخره سراغ اینکه یک کسی باشِ که من نترسم بچه ترس را میفهمد اما اینکه اون غرایز انسان نیازهای انسان و مسائل دیگر را بچه متوجه نمیشود نمی تونید بگید چون بالغ نشده یکزمانی میرسد که اصلاً نیازی به گفتن به بچه ندارد همه چی رو میفهمد که چی شد ما رفتیم و اینهمه دردسرها را به جان خریدیم بچه وقتی بزرگ شد بالغ می شه ادبیات قرآن دقت بفرمایید بالاخره میخواهد به آدمها یکچیزهایی رو به گه که هنوز بهش نرسیدن هنوز اون بلوغ اتفاق نیفتاده هی با دوست داشتن با دوستنداشتن خدادوست دارد اینطوری خدادوست ندارد اینطوری این را شما میفهمید یک مثالی را من از “حجت الاسلام والمسلمین حسنزاده آملی” خواندن به نظرم خیلی مثال رسایی است واقعاً مثال قشنگی است خیلی مسائل را برای انسان حل میکند.
ایشان مثال این دوقلوها را میزنند میگوید در شکم مادر دو تا بچه هستند باهم دارند بزرگ میشوند این دو بچه همدیگر را نمیبینند حالا فرض کنیم اینها یک شعوری با همدیگر آنجا پیدا کنند، باهم یک صحبتی کنند بگه داداش من آبجی من اینجا معلومِ جای ما نیست اینجا که هستیم جای ما نیست آخر انقدر تنگ انقدر تاریک اندر محیط بسته اینهمه اعضا که به درد اینجا نمیخورد این دستها اینجا به چه دردی میخورد تنها استفادهای که ازایندست میشود اینکه انگشت را گاهی بچه در رحم مادر میمکد کل این بازوها و مچ پا به درد نمیخورد این بچهها یکبار نتوانستند در شکم مادر پایشان را دراز کنند بگویند آخیش پامونو دراز کردیم، بیچارهها تا آخر همینطور پا آمده تا سرشان میگه آخه این پا که اینجا به درد نمیخورد میدان دویی نیست کجا می خوام از این استفاده کنم ؟
این ها هم که چشم میگن آخه این چشم اینجا که نوری نیست من چی رو ببینم این گوش باز یک دردی میخوره صدای قلب مادر در گوش بچه آنجا ظاهراً یک استفاده میکند میگویند بچه به دنیا آمد مادر بچه را سمت قلبش بگیرد گاهی این صدای قلب آرامش میکند ولی عمده این حتی دهان گوارش از طریق ناف است کل این سیستم گوارش اضافه است میگه داداش من آبجی من معلوم ما مال اینجا نیستیم این همه ابزار این همه امکانات بیا باهم قرار بگذاریم هر که از زود دنیا رفت یک گزارشی بدهد باآنکه نیامده هرکداممان زودتر رفتیم یک گزارش بدهیم که آنطرف چه خبر است حالا یکی از اینها به دنیا آمد معمولاً یکی دو دقیقه هست دیگر فاصله در اینیکی دو دقیقه این بخواهد یک گزارشی بده به اون آبجی یا داداشش که نیامده بخواهد بگه آبجی من داداش من ما با یک مادری بودیم که در این ۹ ماه اصلاً قیافهاش را ندیده بودیم ببین چه دیدنی است این مادر چه دیدنی است ما یک مادر داریم در این ۹ ماه با او بودیم که اصلاً خبر نداشتیم در وجود او بودیم شیره جان او را خوردیم و اصلاً خبر نداشتیم که یک مادر اینطور به این زیبایی به این مهربانی داریم بیا ببین چه مادری بالاتر از خبر نداشتیم پدری هم وجود داره پدری هم هست یک آقایی است چه آقایی همش با دستپر میآید تو خانه بعضی وقتها میگن کارت تو بذار تو خانه برو این کارت برای ما خوبه یک بابایی است که همش کارت میکشه میگه چه بابای مهربانی فقط میاره همینطور میاره میریزد تو خانه یک داداش بزرگتری هم داریم اون دیگر داره مدرسه میره میگه آبجی من تو که هیچی ندیدی بیا اینجا ببین چه روشنایی وجود دارد آفتابی داره همهجارو روشن میکند اصلاً ما نور ندیدیم اونجا ببین چه نورهایی در این دنیا هست آبجی من داداش من اصلاً راه نمی تونستیم بریم بیا اینجا ببین چقدر بزرگه اینجا با سال نوری حساب میکنند فاصلهها رو…
اینها را بگوید چه اتفاقی میافتد آنکه نیامده میگوید حیف این داداش ما رفت قاتى کرد اینها چهحرفهایی است؟ سال نوری! مادر! بابا! نمیدونم روشنایی و این حرفها چیه می گه؟
این دیگه حیف رفت قاتى کرد، اینکه آمده فقط یکچیز باید بگوید: بگویدنمیتوانم بگم چه خبره زودباش بیا همین دو باید بگوید دیگر قابل توصیف نیست من به تو بگویم چه خبره اینجا زود باش بیا فقط این را میتوانم بگویم زود باش بیا این طرف ببین چه خبره اینجا جای ماندن نیست زود باش بیا.
آقای حسنزاده این مثال را که میزند، او میگوید “عالم ملکوت” عالم آخرت که ما میگوییم از جهت عظمت و احاطه بسیار بزرگتر از این عالم ماده نسبت به رحم مادر است، شما بعضی چیزها را در مورد آخرت گاهی شنیدهاید در مورد بهشت شنیدهاید یکچیزهایی میگویند، میگیم یعنی چه؟ مثلاً میگویند بوی بهشت صد هزار سال از راه میآید مادر حیاتمان گاهی یک گل یاسی در این فصل رشد کرده درب حیاط را که باز میکنیم میایم تو خانه این بو به مشام میرسد حتی تو کوچهها نمیرسد او میگوید بوی گلهای بهشتی صد هزار سال راه می آید اصلا با محاسبات ما جور در نمیاددر مورد بهشت بز عظمت بهشت یکچیزهایی میگویند ما هرچه فکر میکنیم میگوییم یعنی چه مثلاً این همه میگویند قصر وجود دارد این همه درخت گاهی اسم می برند برای یک کار عادی مثلاً فلان عمل رو انجام دادید چند صد هزار میگیم آخه مگه میشه محاسبات جور در نمیاد دو تا آیه در قرآن هست اینرو دقت بفرمایید می گوید مثل الجنه التی اعدت للمتقون هر چی در مورد بهشت به شما گفتیم مثلش را گفتیم، خودش را نمیشه گفت، مثل الجنه التی اوعد المتقون فیها انهار بله چهار نوع در بهشت چشمه هست ما چشمه را دیدیم چشمه را میفهمیم یعنی چه عسل را هم در این دنیادیدهایم در این دنیا که چشمه عسل وجود ندارد میگه اون جا چشمه عسل هست چشمه آب هست چشمه شیر هست چشمه شراب هم هست بالاخره شراب هم یه چیز دیگه است غیر از این آب و شیر و اینهاست یک چیزی هست دیگه شراب به شراب هستم میشه اینها رو که بهش ما میگیم درموردبهشت مثل الجنه همه اینها مثالش است خودش را نمیشود گفت چرا چون ما هنوز این بلوغ را پیدا نکردیم اون بلوغ اتفاق نیفتاده مثلاینکه شما میخواهید به بچه توضیح دهید چه شد ما این رشته را انتخاب کردیم چه شد ازدواج کردیم چه شد این زندگی را تشکیل دادیم نمی تونیم چیزهایی را باید بگویم که برای این بچه قابلفهم باشه خدا یکچیزهایی رو به ما میگه که برای ما قابلتصور باشد به ما می گه اینها مثالش هست خودشوَ لَدَیْنا مَزیدٌ
هر چی میگیم وَ لَدَیْنا مَزیدٌ چیزهایی بالاتر از این هست که الان برای شما نمیشود گفت روایات اینطوری که در بهشت: لا عَین رَأتْ وَلا اُذُن سَمِعَتْ نه چشمی دیده نگوشی شنیده و نه به قلب کسی خطور کرده این را چطور بگویند به ما این که قرآن نازل شده یک بخشی از نزول این است انقدر این مطالب را آوردند پایین آوردند پایین آوردن پایین تا برای ما قابلفهم باشه همین آیه که امروز خوندیم دراین همخوانی میگه مردم یک خداهایی برای خودشان انتخاب کردند و دوست دارند یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ وَ الَّذینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ مؤمنین محبتشان به خدا خیلی شدیدتره اما واقعیت این را نمی توانند به ما بگویند چیه این محبت مؤمنین به خدا چه اتفاقی میافتد این عشق چه عشقی است که مو من را این طور هوایی می کند؟ از همه چیز می گذرد خیلی راحت عبور می کند چه اتفاقاتی می افتد این تنزیل این است اما این نزول قرآن چون گفتیم ارتباطش قطع نشده است، حالا دقت کنید این حرف اول رو می خواهم آخر بزنم این قرآن ارتباطش با خدا که قطع نشده است آمده پایین و بناست ما را بالا ببرد میگویند اگر یک دایره بکشیم یک قوس نزول است یک قوس صعود این قرآن از آن بالاترین مرتبه معرفتی که تمام حقایق این هستی در این مرتبه وجود دارد تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْ ءٍ که میگن در اون سطحه که تمام معارف و حقایق این عالم آنجا هست و اومده پایین رسیده به پایینترین مرحله وجود که ما هستیم در این دنیا اما بناست تمام بشود در اینجا این بناست یک سعودی هم پیدا کند برود بالا قران مثل کسی است که در ته چاه است یک طناب از اون بالا میآید پایین برای چی آمدن این طناب پایین برای این است که آقا با این طناب برگردِ بالا اگر طناب از اون بالا رابطهاش قطع بشه مثلا یک کسی ببره این طناب بیفته چاق این طناب هیچ ارزشی نداره به درد نمیخورد یه مقدار فقط جاش اونجا تنگ می کند، این طناب وقتی ارزش داره که اون بالادست کسی باشه به یک جای محکمی بستهشده باشه که بشه با این برگشت قران اگر نازلشده این نزول به معنی افتادن طناب در این دنیا نیست آنطرفش دست خدا است بنا است ما با این به بالا برویم، قوس صعودمان در این دنیا را طی کنیم این دنیا فرقش با آخرت این است که مسیر ۵۰ هزارساله روز قیامت که گفتهشده است این هم باز با آن عناوینی است که ما بفهمیم این از آن مواردی است که باید بگوییم مثل است این ها میگه در دنیا خداوند یک سیستمی قرار داده اون مسیر طولانی رو در پنجاه شصت سال هم میشود رفت چون ما ده ۲۰ سال اول دوره زندگی که هنوز بهحساب نمیاد الان تقریباً تا سی سالگی میگویند کودکی است خیلی از بچه شما تا سی سالگی اگر بروند که نمی روند که بروند هم زود دو سه نفری برمیگردم خدمت شما رفتنی که نیست بالاخره عمده عمر ما همون ۵۰ سال است که تصمیم میگیریم انتخاب میکنیم بالا میریم خدایی نکرده پایین میریم دیگر این ۵۰ سال میتونه اون مسیر ۵۰ هزار سال را در دنیا طی کند طی نکنی باید آن طرف طی کنی ولی خیلی طولانیِ اگر خراب نکرده باشی که آن خرابیها را باید عبور کنی ولی انسان در این ۵۰ سال میتونه به وسیله قران و با دستگیری اولیای خدا این ۵۰ سال را طی کند.
“حجت الاسلام والمسلمین محمد محمدیان” با ذکر خاطره ای از زمان جنگ در محضر “حجت الاسلام والمسلمین بهاءالدینی” گفت: ایشان با بچههای جبهه خیلی رابطه صمیمی داشت غالباً فرماندهان جنگ خدمتش می رسیدند آقای بهاءالدینی کسی بود چشم باطنش باز بود حقایق را می دید خیلی جاها راهنمایی هایش موثر بود بلاخره باطن را چشم باطن بین داشت یک بار ازش پرسیدم آقای بهاءالدینی این بچه های رزمنده چطور میشه که راه ۸۰ ساله را در چند ماه یا یک سال طی می کنند و واقعاً هم در جبهه دوستانی که بودند تجربه کردند بچه ۱۵ ساله هجده ساله ۲۰ ساله از نظر معرفت به یک جایی میرسید که عرفای ما بعد از ۶۰ سال میرسند مشاهداتی داشتن بعضاکه با سیر و سلوک حداقل ۴۰ ۵۰ سال طول می کشد پرسیدم چه اتفاقی می افتد که این بچه ها اینطور ره صد ساله که می گویند در عرض یک سال شش ماه دو سال طی میکنند آقای بهاءالدینی فرمود میشه یک عنصری در زندگی و وجود آدمیت است آن عنصر اگر فعال شددر همین دنیا ۸۰ سال هشت ماه اتفاق میوفته یک عنصری در وجود آدمی هست اون باید فعال بشه این عنصر شجاعتِ هرکس در وجودش عنصر شجاعت باشه راه ۸۰ ساله عرفا را میتواند در عرض یک سال طی کند خیلی زود طی کند عنصر شجاعت ایشان میگفت من می دونید که ایشان هم دوره امام بود دیگر از جهت سن با امام هم کلاس بودند بخشی از دروس را با هم خوانده بودند میگفت من از ابتدای نوجوانی امام که با هم بودیم از اون اول میدیدم که امام یک عنصر شجاعت در وجودش بود با بقیه فرق داشت خیلی شجاع بود اصلاً ترس در وجودش معنی نداشت میگفت ما عارف زیاد داشتیم فقیه زیاد داشتیم مفسر زیاد داشتیم مصلحان اجتماعی زیاد داشتیم اما فرق امام این بود که شجاعت هم داشت چون شجاعت داشت این کار به این بزرگی رو تونست انجام بده خوب آخه ما الان که نشستهایم همهچیز آن دورهای که امام سخنرانی کرد آمدند از خانه سوارش کردند بردند هیچکس نتوانست کاری کند امام به اون مأمورین ای که امام را میبردند دلداری میداد آنها میترسیدند امام به آنها دلداری میداد میگفت نگران نباشید نترسید ناراحت نباشید هیچی نمیشود اما با اون مأمورانی که ظاهراً در دست آنها اسیر بود به اونا دلداری میداد.
آقای بهاءالدینی میفرمود در این دنیا هم اگر کسی در وجودش شجاعت باشد می تواند خیلی زود به نتیجه برسد خوب سؤالات تفسیر شجاعت أشجَعُ النّاسِ مَن غَلَبَ هَواهُ شجاع ترین مرد آدم آن است که بتواند به خودش مسلط باشد کسی بخواهد به کسی دیگری سیلی بزند اینها که دیگر خیلی شجاعت نیست حالا در مقابل دشمن اگر انسان بتونه خوبِ اما شجاعت ریشه هاش بر میگرده به این که انسان بتواند خودش را مهار بکند کسی که نتواند خود را مهار کند هنوز در فضای حیوانی سیر میکند حیوانات هم به محض اینکه احساس خطر کنند سریع عکس العمل نشان میدهند چنگ و دندان نشان میدهند آدمی خدا گاو که نیافریده خدا انسان آفریده بناست این انسان بر خودش مسلط باشد خودش را کنترل کند بله قوه قضاییه داریم ما یکدفعه هیجان میآید انسان شعلههای غضب در درونش زبانه میکشد قدرتش هم داره میتونه اعمال کنه تو خونه همسر هست فرزند هست توی بیرون محیط کار کارمندش هست نیرویاش هست می تونه این غضب رو کاملاً اعمال کنه اما میگه خدا منو آدم آفریده من باید این رو کنترل کنم بیشتر آیات قرآن برای اینکه ما را مهار کند ما رو کنترل کنن اون جنبه های حیوانی که لازمه زندگی در این دنیا است بیاد تحت ی یک نظمی بر ما غالب نشه ما بر شکم غالب بشیم ما بر اطراف شکم غالب بشیم اون ها بر ما سوار نشوند اینه، عمده آیات قرآن میخواد مارو از این جنبه حیوانیت فاصله بندازه اصلاً میگن روزه یکی از ویژگی هاش اینه که میخواد ما را شبیه ملائک کنه بخش زیادی از این قران اینه که ما را از این لاک منیت بیاره بیرون خودبینی خود برتر بینی خودشیفتگی از این بیاره بیرون از این لاک بیار بیرون عالم بزرگی وجود دارد دیگران هم ببینیم خوبی ها را هم ببینیم زیبایی را با هم ببینیم ،منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن ،منم که چشمم نیالودم به بد دیدن، ما را به جایی برسونه که بد نبینیم این عالم همش زیبایی است چون مخلوق خداست.
وی در ادامه سخنرانی گفت: مگه میشه خدای زیبا غیر زیبا بیافریند اگر ما نازیبایی می بینیم چون در لاک منیت خودمان هستیم این نقشهها فقط یه تیکه کوچکش دیدیم چون یه تیکه کوچکش دیدیم میگم چرا اینجوری شده اصلاً ابروی آدم کج بودنش زیباست اگر راست میشد اصلاً زیبا نبود کجی ابرو زیبایی.
ما در این عالمی کجیهایی را میبینیم اما متوجه نیستیم که این ابرو است این دماغ نیست بله دماغ راست بودنش خوبِ ابرو کج بودنش خوبه ،ما رو قرآن میخواد به یک جایی به بره بالاتر نقشه کلی این آدم رو ببینیم کسی که نقشه کلی آدم را ببینه میگه زیبا تر از این امکان نداشت که اتفاق بیفتد اونچه که شده دیگه زیباتر از این نمیشد اون عبارت زیبای حضرت زینب (س) دیگه همه تلخ ترین صحنه این عالم اتفاق افتاد که در دنیا چنین صحنه ای اتفاق نیفتاد اومدم به حضرت زینب(س) گفتن چی دیدی ؟ نگفت زیبایی دیدم گفت جز زیبایی ندیدم جز زیبایی ندیدن چرا چون از یک موضعی به این عالم نگاه می کنند که کل عالم رو میبینند گفت خدا تاج کرامت بر سر ما گذاشت مگر شهادت رو نصیب هرکسی میشه خدا شهادت را نصیب ما کرد عزت به ما داد آبرو به ما داد آقایی به ما داد این که می گویند بیایید حیات برتر وجود داره انسانها بیایید حیات طیب مومنین که باید به طیب برسید اسْتَجیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکُمْ لِما یُحْییکُمْ ی حیات برتری وجود داره ها بیایید به این حیاته بالاتر همون حالی که نسبت به دوره کودکی داشتید پیدا می کنید اعلموا أَنَّمَا الْحَیَاهُ الدُّنْیَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِینَهٌ وَتَفَاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَ تَکَاثُرٌ فِى الْأَمْوَ الِ وَالْأَوْلاَدِ آیا واقعا دنیا برای ما یک بازی عین حقیقت ما وقتی میبینیم بچه ها میرن بازی میکنن می گیم بازی میکنن دیگه خاله بازی میکنه خونه درست میکنه پزشک میشه دکتر بازی میکنه این کلمه بازی را از ما یاد گرفته بچه اون براش حقیقته چون دیده ما می گیم بازی اونم از کلمه بازی استفاده میکنه بچه هست دیگه با قوطی کبریت داره خونه میسازه چه کیفی میکنه قرآن میگه اگر بیایید بالا نگاهتون به این دنیا این خواهد شد لهو و لعب این بازی های قدرت کی رئیس شد ؟کی معاون شد ؟کی کارشناس شد؟ کی آب دارچی شد؟ کی میلیاردر شد؟ کی تو برج فلان توی اون طبقه ای که ویو ان توی اون برج خیلی عجیبه رفت جا گرفت وقتی رفتیم بالا تر میبینیم عجب بازی بود چه گرفتار بازی شدم ولی برای ما واقعا بازی نیستا برای ما هنوز اینا حقیقته اگر دست به دست قرآن بدیم ما را می برد بالا میبرن بالا تا اونجایی که برای پیامبران ما آوردند اینم باز نمادین تمثیلی میگن کلید گنجینه های زمین یا رسول الله همش در اختیار شما گفت من یک روز گرسنه باشم یک روز سیر قشنگتر از اینه که بخوام این گنجینه ها را به من بدید اگر پیامبر ثروت زیاد بود میدونی چی میشد خیلی پول زیاد می داشت سلمان و ابوذر اصلا فرصت نمی کردن پیامبر را ببینند مگس های دور شیرینی چنان هجوم می آوردندبه این ثروت نه هفده رکعت پیامبر می گفت ۱۷۰ رکعت نماز بخوانید میخوندن تا از این “ثروت” بهره ببرند دیگه حق و باطل از بین میرفت سلمان و ابوذر دیگه نمی تونستم پیامبر را ببینم “خدا” میدونست میخواد چیکار کنه بیایید بالاتر کار قرآن اینه قرآن هدف اینه که ما را به یک حیات برتری برسانه اون حیات برتر از ایمان و عمل صالح شروع میشه تا میرسه به اینکه انسان از لاک منیتش بیاد بیرون دیگران را ببینه و بالاتر بیاد نقشه این عالم را ببینه ببین همه چیز در جای خودش قرار گرفته همه چیز در جای خودش زیباست و چشم زیبا بین پیدا کنه چشم زیبا بین که پیدا کرد این دنیا نمونه کوچکی از “بهشت” میشه این آیه را یادتان باشد:
((إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَ نَهَرٍ فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ ))
این آیه نمیگه در آینده میگه متقین همین الان در جنت هستند چشمه هایی که جاری است متقین در آن هستند یک محل صداقت ملیکه مقتدر کنار یک خدایی که توانا بر همه چیز است این آیه نمیگه بعدها اینجوری خواهد شد میگه الان هم همینطوره إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَ نَهَرٍ .
حجت الاسلام والمسلمین محمد محمدیان عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی سخنرانی خود را با این دعا به پایان رساند : خدایا ما را با قرآن زنده بدار فهم آیات و عمل به قرآن را به ما روزی بفرما لذت تلاوت قرآن را لذت فهم قرآن را در کام ما بریز بین ما و قرآن لحظه جدایی میانداز و بین قران و عترت که هیچگاه جدایی نیست بین ما و اهل بیت (س) جدایی مینداز قلب نازنین “حضرت ولی عصر(عج)” را از ما خشنود بگردان روح مطهر امام “شهیدان” عالیقدر “انقلاب اسلامی” شهیدان دفاع مقدس و “شهیدان مدافع حرم” و گذشتگان این جمع را بر سر سفره که در این ماه رمضان در عالم ملکوت امیرالمومنین علی (ع) دارد حاضر بفرما به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.