به گزارش واحد اطلاعرسانی و ارتباطات نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، به مناسبت میلاد باشکوه اسوه ی عالم بشریت حضرت صدیقه کبری (س) و به منظور تبیین جایگاه زنان در جامعه اسلامی، مرکز رسانه ای نهاد با حجت الاسلام دکتر علی خدیوی، مسئول دفتر نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در مورد برخی از سوالات به مصاحبه و گفتگو پرداختند.
۱- جایگاه فرهنگ و اقتصاد در آموزه های دین مبین اسلام و جوامع مادی گرای غربی چه تفاوتی با یکدیگر دارد؟
این پرسش باید در فرصت فراخی پاسخ داده شود، اما در همین حد می توان بیان کرد که نظامهای سیاسی و سیاستهای حاکم بر آن در دنیا متفاوتند؛ به طور مثال در نظام لیبرال دموکراسی غربی، اقتصاد و کسب سود بر هر چیزی اولویت دارد و هدف نهایی این نظام به شمار میرود و در نظام سوسیالیستی، توزیع ثروت در میان طبقات اجتماعی به صورت مساوی (البته بر اساس نظام طبقاتی خویش) اولویت دارد.
مارکس در بررسی نظامها، اقتصاد را زیر بنا و فرهنگ را روبنا می نامد و متولیان فرهنگی و اجتماعی را مشروعیت بخشان ساختار اقتصادی معرفی می کند.
در فرهنگ اسلامی و دینی اقتصاد و رفاه و آسایش و آرامش و تلاش برای به دست آوردن روزی حلال و داشتن خانه بزرگ و … از فضائل انسانی است اما هیچ کدام به اهمیت رشد و تعالی و انسانیتر شدن ارزشمند نیست. فرهنگ و تربیت و رفتار انسانی و زیست مومنانه و مهربانانه از همه چیز مهمتر است. در این نظام مسیر رشد و تعالی انسان بعد از مرگ او نیز تداوم پیدا میکند و زندگی دنیوی او متصل به حیات اخروی وی میشود.
۲- معیارهای انسان متعالی، خانواده متعالی و جامعه ی متعالی از منظر دین مبین اسلام کدام است؟ آیا این تعاریف در جوامع مادی نیز مدنظر است؟
سه مفهوم انسان، خانواده و جامعه ربط عمیقی با هم دارند. انسان اصلی ترین عنصر این سه مفهوم است که در بستر جامعه و خانواده رشد می کند. انسان در نگرش اسلامی، انسانی اجتماعی است و فردگرایی حتی برای کسب معنویت نیز مورد توصیه دین نیست. بنابراین بستر رشد و تعالی انسان در روابط اجتماعی و خانواده و جامعه نهادینه شده است. انسان ها با پذیرش نقش ها در خانواده و جامعه تعالی پیدا میکنند. آنها دوست داشتن، مواسات، صداقت، شجاعت، خیرخواهی، غیرت و ایثاررا در این بسترها یاد میگیرند. برای فهم بهتر این نکته میتوان به سوره مبارکه انسان مراجعه کرد که خداوند موجودی را که “لم یکن شیئا مذکورا” بود را چگونه به بالاترین مرتبه از تعالی و عظمت انسانی می رساند و خانه فاطمه زهرا سلام الله علیها را هم به عنوان الگو معرفی می کند.
۳- معضلات انسانها از جمله افسردگی، ناامیدی، ترس و ….. از کجا ناشی میشود؟ و آیا راهی برای کاهش آنها وجود دارد؟
افسردگی، ناامیدی و ترس می تواند ریشه های گوناگونی داشته باشد؛ در جامعه اسلامی، ترس و ناامیدی و افسردگی شاید در چند چیز ریشه داشته باشد، اولین آن در ضعف ایمان و شناخت آفریدگار است. اگر کسی شناختی از خدا برسد که مصداق جمله امیرالمومنین باشد که میفرمایند: “عظم الخالق فی انفسهم فصغرما دونه فی اعینهم”، یعنی وقتی خدا در دل انسان بزرگ شد دیگران در چشم او حقیر و کوچک می شوند، چرا که چنین شخصی هیچ قدرتی توان مقابله با قدرت الهی را ندارد و تا خداوند نخواهد هیچ اتفاقی در عالم نمی افتد. امیدوارم خداوند به ما هم چنین درکی را عنایت کند.
دومین دلیل افسردگی، القائات و وسوسه های شیطانی است. امروزه میلیونها قلم و زبان و رسانه مسموم، برای ایجاد یاس در دل انسان های مومن به ویژه مومنان تلاش می کنند.و چقدر خداوند در قرآن می فرماید از رحمت خداوند مایوس نشوید.
۴- چرا به نظر می رسد که قوانین دینی در مواقعی سختگیرانه است؟
قوانین دینی سخت و بیش از توان و طاقت انسانی نیست بلکه مسیر تعالی و رشد انسانی نیازمند تلاشهای جهادگونه است. کسی که می خواهد به مقامی برسد نمیتواند بدون برنامه و تلاش و زحمت به اهدافش دست پیدا کند، حتی اهل دنیا هم برای رسیدن به مقاصد خویش شبانه روز زحمت میکشند و اصول سختی را رعایت میکنند. آنهایی که فکر میکنند قوانین دینی سختگیرانه است معنایی برای زندگی خویش تعیین نکرده اند. البته ممکن است برخی از احکام به خاطر شرایط زمانی و مکانی خاص نیازمند باز پژوهی باشد و اقتضائات زمان در آن باید لحاظ شود اما چنین احکامی بسیار کم هستند.
۵- نقش مردان و بانوان در ایجاد یک جامعه ی سالم و متعالی چیست؟
آن گونه که از پرسش شما متوجه شدم میتوانم بگویم اینکه همه رفتارهای انسانها، زنانه یا مردانه باشد، این جامعه به سمت تعالی حرکت نمی کند اصولا جامعه تک جنسیتی به جایی نمیرسد. به طور مثال اگر برخی از نگرشهای فمینستی در جامعه رایج شود که میان زنان و مردان در همه امور تساوی ایجاد شود این همان تک جنسیتی کردن جامعه است. بلکه دو نقش مکمل زنانه و مردانه می تواند جهان را به سمت خوشبختی سوق دهد البته منظورم دیالکتیک و تقابل جنسیت نیست بلکه مراد تکامل و تعاضد دو جنس نسبت به هم است.
۶- رعایت حجاب و رشد معنویت در بین افراد، چگونه می تواند در تعالی جامعه تاثیر داشته باشد؟
همه انسانها به خوبی می دانند که در مسیر حرکت انسان نباید سرعت گیر ساخت، این سرعت گیر گاهی توسط شخصی برای جلوگیری از حرکت سایرین ساخته میشود و گاهی ناخواسته برای خود فرد ایجاد میشود. دینی که انسان را موجودی اجتماعی معرفی می کند، بلاشک سلامت روابط اجتماعی نیز خیلی مهم است. سلامت روابط اجتماعی اصل اولیه است هر کس به سلامت آن جامعه آسیب بزند نیازمند ارشاد است. خودنمایی و تبرج و رواج بی عفتی در جامعه هم به خود فرد و هم به سایر افراد جامعه آسیب میزند. اگر چنین برداشتی غلط است چرا در غرب با همه لاابالی گری برای فیلم ها و مجلات و غیره سن مصرف تعیین میکنند این نشان از این است که اصل خطرآفرینی رفتارهای زننده را پذیرفته اند.
۷-اهمیت آگاهی و نقش زنان در تعالی و رشد فرهنگی جامعه را چه اندازه ارزیابی مینمایید؟
پایه تعالی انسان در دین اسلام معرفت و محبت است و برخی از علما معرفت را مهمتر و زیربنایی تر از محبت می دانند. معرفت دانشبنیان و محبت گرایش و انگیزش بنیان است و انسان ها بر مبنای دانش و گرایش خویش اقدام به کاری می کنند. لذا معرفت برای هر زن و مردی لازم است و در اسلام تفاوتی در علم آموزی بین زن و مرد نیست.
۸- چگونه حضرت زهرا (س) به عنوان الگوی زن مسلمان در ساختن جامعه ای معنوی به او کمک می کند تا ایفای نقش نماید؟
زندگی بدون الگو برای انسان ها ناممکن است یا بسیار سخت و دشوار است. قرآن کریم در آیات متعددی الگوی مطلوب را معرفی می کند (ولکم فی رسول الله اسوه حسنه). همچنین در دانش مدیریت الگو و مدل سازی و طراحی آن بسیار اهمیت دارد تا زمانی که الگوی مطلوب به خوبی طراحی نشود تحقق آن ممکن نیست. تاریخ اسلام به خوبی نشان داده است که حضرت زهرا(س) یک الگوی کامل و مطلوب برای زنان و مردان است چرا که شخصیتی جامع، موفق و تاثیرگذار در تاریخ است. معنویت و اخلاق و فرزندپروری از جمله آنها است.
حضرت زهرا در جامعه پروری نیز الگو است، چرا که به خوبی می داند که به خوبی بر جایگاههای سیاسی و تاثیر قدرت بر سعادت انسانها واقف است؛ بنابراین انحراف در ساختار سیاسی حکومت دینی را انحراف بزرگ می داند و در مراقبت از وصیت سیاسی پیامبر تا سرحد شهادت جانفشانی و روشنگری میکند. نکته مهم دیگر این است که بانوی اول جهان اسلام به خوبی بلد است که حریم ها و حدودها را تعیین نماید و بر اساس اصول اخلاق اسلامی نقشهای متعدد خود را به خوبی انجام دهد.
۹- چرا بر اکرام و احترام به مقام زنان و مادران در دین مبین اسلام تاکید شده است؟
هیچ دینی به اندازه دین اسلام بر تکریم و حرمت زنان تاکید نکرده است. پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید اگر کسی سرپرستی یک دختر را برعهده بگیرد به جهنم نمی رود و اگر سرپرستی دو دختر را به عهده دار شود به بهشت میرود و اگر بیش از این باشد در بهشت با من قرین و همراه است. سخن پیامبر فقط نسبت به دختران خود شخص متوجه نیست بلکه دختران در حدیث شامل خواهران، مادران و سایر زنان نیز میشود.
در اسلام زنان به چند دلیل تکریم می شوند:
نخست اینکه زنان مظهر تجلی قدرت خالقیت خدا بر روی زمین هستند و خلقت در دامن زن تحقق می پذیرد.
دوم اینکه اسلام به شدت خانواده محور است و زنان ستون اصلی این خیمه هستند. هیچ خانوادهای بدون مادر پابرجا نمی ماند اما خیلی از خانواده ها و فرزندان بدون پدر گل شمع وجود مادرعزتمندانه زندگی می کنند. زنان مایه آرامش روحی و روانی خانوادهها هستند “لتسکنوا الیها”. اگر جامعهای مقدمات آرامش و امنیت روانی زنان را فراهم نکند، طبیعی است که زنان نیزمایه آرامش خانواده نخواهند بود.
سوم اینکه زنان قبل از هر چیزی مربیان و معلمان فرزندان خویش هستند. در جامعه ای که معلم عزیز و قابل احترام باشد، تعلیم و تربیت نیز ارزش پیدا میکند و تعالی اجتماعی به خوبی اتفاق می افتد.